عضو هشتم

بعد از صحبت با اجوما رفتم برای خودم یه لیوان قهوه درست کردم و به همراه قهوه خوردم و رفتم تو اتاق خودم و کوک خیلی اروم و ناز خواب بود
دیدم موهاش اومده رو صورتش موهاش رو کنار زدم و یه بوسه کوچیک رو سرش گذاشتم و رفتم سمت کمدم یه لباس انتخاب کردم و رفتم پوشیدم
بخواطر اینکه میخواستم برم تمرین دنس لباس ورزشی پوشیدم بعد وسایلم رو برداشتم و رفتم پایین به اجوما گفتم کهبه نامی بگه من رفتم سر تمرین
رفتم و موتورم رو برداشتم و هنزفری گذاشتم و رفتم سمت کمپانی
رفتم داخل دیدم کسی نیست پس گفتم در ساختمان رو قفل کنم قفل کردم و رفتم بالا کیفم رو گذاشتم پایین که دیدم مربی رقص اومد تو اتاق ( مربی رقص خانم هستند و اسمشون آسنا هست که با آ نشونش میدم)
+سلام مربی
آ:سلام خانم ا/ت
+لطفا رسمی صحبت نکن اینجا تنهاییم راستی چرا انقدر زود اومدی؟
آ: چشم رسمی صحبت نمی کنم
بخواطر اینکه باید دنس جدید رو درست کنم
+اها
آ: شما چرا انقدر زود اومدید؟
+من معمولاً کم میخوابم و امروز هم از اون روز هایی بود که کم میخوابم گفتم بیام اینجا تا حداقل حوصله ام سر نره و تمرین کنم
آ: اها
+میشه ایراد هام رو موقع دنس بگیری
آ: حتما
+مرسی
آ: خواهش میکنم